برج دختر استانبول، نگهبان افسانه ای بسفر

در دل تنگه بسفر، جایی که آب های دریای مرمره و سیاه به هم می رسند، برجی سنگی با قدمتی دیرینه و افسانه هایی رمانتیک بر فراز موج ها سر به آسمان کشیده است. برج دختر استانبول، یا همان کیز کولسی، نه تنها به عنوان یکی از نمادهای شهر استانبول شناخته می شود، بلکه داستان های پرشور عاشقانه ای که در دل خود نهفته دارد، آن را به یکی از جذاب ترین جاذبه های تاریخی تبدیل کرده است. این برج، که گویی از صفحات داستانه ای قدیمی بیرون آمده، با معماری منحصر به فرد و موقعیت مکانی خاص خود، برای هر کسی که بلیط استانبول را در دست دارد، تجربه ای به یادماندنی را رقم می زند. در این مقاله از مای سفر، قصد داریم شما را با تاریخچه، افسانه ها و زیبایی های این برج آشنا کنیم.

تاریخچه برج دختر استانبول

برج دختر استانبول، که به نام کیز کولسی نیز شناخته می شود، بنایی است که در قلب تنگه بسفر و بر روی یک جزیره کوچک در دریای مرمره قرار دارد. این برج نه تنها به عنوان یکی از نمادهای شهر استانبول شناخته می شود، بلکه داستان های افسانه ای و روایت های عاشقانه ای که در دل خود نهفته دارد، آن را به یکی از جذابترین جاذبه های تاریخی تبدیل کرده است.

تاریخچه برج دختر به دوران باستان برمی گردد و در طول تاریخ، از دوران روم باستان، امپراتوری بیزانس و امپراتوری عثمانی، چندین بار بازسازی شده است. اولین ساختار برج در سال ۴۱۰ میلادی توسط ژنرال آلکیبیادس بنا شد و در ابتدا به عنوان محلی برای تفتیش کشتی های تجاری و ایستگاه گمرکی استفاده می شد.

در سال ۱۱۱۰ میلادی، برج دختر توسط امپراتور بیزانسی “الکسیوس کمننوس” بازسازی شد و به برج کوچک تغییر نام یافت. اما شکل امروزی برج به سال ۱۸۳۲ میلادی برمی گردد، زمانی که توسط یکی از معماران مشهور استانبول در دوران حکومت پادشاه عثمانی محمود دوم ساخته شد.

برج دختر در طول تاریخ برای مقاصد مختلفی استفاده شده است، از جمله به عنوان برج دفاعی، محل تبعید، مرکز قرنطینه و فانوس دریایی. با این حال، همیشه به عنوان نجات دهنده و راهنمای کشتی ها در شب به عنوان یک فانوس دریایی شناخته شده است.

در سال ۲۰۰۰، برج دختر استانبول بازسازی شد و امروزه به عنوان موزه و رستوران مورد استفاده قرار می گیرد، و گردشگران می توانند از اورتاکوی و سالاجاک از طریق قایق های کوچک به برج دسترسی داشته باشند. این برج تاریخی، با داستان های افسانه ای و منظر های خیره کننده از استانبول، همچنان یکی از جاهای دیدنی استانبول محسوب می شود.

داستان برج دختر استانبول

برج دختر استانبول با افسانه ها و داستان های رمانتیک و ناکامی های عشقی درهم تنیده شده است.

داستان شاهزاده و مار

یکی از معروف ترین افسانه ها، داستان شاهزاده ای است که پدرش، پادشاه، به خاطر پیشگویی ای که مرگ دخترش را در سن جوانی پیش بینی کرده بود، او را به این برج فرستاد تا از گزند سرنوشت در امان بماند. با این حال، شاهزاده در نهایت توسط یک مار سمی که در سبد میوه پنهان شده بود، گزیده شد و جان خود را از دست داد.

داستان هیرو و لیندر

افسانه دیگری که به برج دختر پیوند خورده، داستان هیرو و لیندر است. هیرو، که کاهنی پاکدامن بود، در برج زندگی می کرد تا از تماس با مردان دور باشد. لیندر، جوانی که عاشق هیرو شده بود، هر شب برای دیدار او از تنگه بسفر شنا می کرد. اما در یک شب طوفانی، لیندر در دریا غرق شد و هیرو نیز پس از فهمیدن این موضوع، خود را از برج به دریا انداخت.

داستان قهرمانی به نام بطال

در دوران باستان، شخصیتی به نام بطال، که به عنوان یک قهرمان و مبارز شجاع عرب شناخته می شد، برای گسترش قلمرو و فتح استانبول به این شهر آمد. بطال، که به عنوان یک جنگجوی بیباک و مشهور مطرح بود، با هدف تسخیر استانبول وارد این شهر شد. با این حال، او به شدت به دختر امپراتور رومی که در برج دختر مخفی شده بود تا از خطرات جنگ در امان بماند، دلباخت. بطال، به خاطر عشقی که به دختر پادشاه پیدا کرده بود، از فتح استانبول صرف نظر کرد و تمام طلاهایی که در شهر پنهان کرده بود را به قیمت بازگشت با دختر پادشاه از دست داد. او دختر را بر پشت اسب جنگی خود نشاند و با سرعت از منطقه اسکودار به خارج از شهر استانبول گریخت، و بدین ترتیب برج دختر شاهد یک داستان عاشقانه دیگر شد.

داستان عشق برج گالاتا و برج دختر استانبول

داستان دیگری که تنها اهالی محلی با آن آشنا هستند، داستان عشق بین برج گالاتا و برج دختر است. این دو برج در استانبول دقیقا روبروی یکدیگر قرار گرفته اند. برج گالاتا با شکوه و عظمت خیره کننده ای که دارد، بر فراز شهر استانبول ساخته شده و برج دختر در میان دریا واقع شده است، تنگه بسفر نیز تنها مانع بزرگ بین این دو عاشق افسانه ای است.

روزی احمد چلبی نویسنده و شاعر مشهور ترک، بر فراز برج گالاتا می رود و تمام حرف هایی که در طول زندگی اش جمع آوری کرده بود را به نام برج دختر روی کاغذ می نویسد. وقتی نوشته های “احمد سینان چلبی” به پایان می رسد، باد شدیدی می وزد و تمام کاغذهایی که به زبان برج گالاتا برای برج دختر نوشته شده بودند، به سمت برج دختر پرواز می کنند و هر دو برج از این طریق از عشق یکدیگر آگاه می شوند. این افسانه، هرچند عجیب و خیال انگیز به نظر می رسد، اما داستانی جذاب و پرمعنا برای تمام عاشقانی است که به دلایل مختلف نمی توانند به معشوق خود برسند و عشقشان به ناکامی می انجامد.

این داستان ها و افسانه ها، برج دختر را به یکی از جاذبه های اسرارآمیز و رمانتیک استانبول تبدیل کرده اند که همچنان بازدیدکنندگان را به خود جذب می کند و آنها را به دنیایی از عشق و تراژدی می برد. این برج نه تنها به خاطر معماری و موقعیت جغرافیایی خود بلکه به خاطر داستان هایی که در دل خود دارد، شهرت یافته است.

نحوه رفتن به برج دختر استانبول

برای رفتن به برج دختر استانبول، ابتدا باید خود را به اسکله کاباتاش برسانید. از آنجا، می توانید با قایق های مسافربری که به طور مخصوص برای این مقصد در نظر گرفته شده اند، به برج دختر بروید. این قایق ها معمولا هر یک ربع یا نیم ساعت یک بار حرکت می کنند و شما می توانید از این طریق لذت تماشای برج دختر را از نزدیک تجربه کنید. همچنین، اگر از متروی تکسیم استفاده می کنید، می توانید سوار خط F1 شوید و در ایستگاه کاباتاش پیاده شوید تا به اسکله برسید.

سوالات پرتکرار در مورد برج دختر استانبول